زمستان 1383 - دوبلکس

 حمید و نرگس سلطان آبادی  جمعه 83/11/30  ساعت 12:52 صبح  

من و داداشی

یه اصلی که توی زندگی دوبلکسی من وداداشی وجود داره اینه که اگه هر وقت من یه چیزایی رو فراموش کردم داداشی به من گوشزد کنه و هر وقت داداشی یه چیزایی رو فراموش کرد من بهش یادآوری کنم و اکثر اوقات هم با یه یادآوری کوچولو کار درست می شه

مثلا اگه مشغله زندگی یا سوتفاهمات یه خورده بین رابطه محبت آمیز من و داداشی فاصله بندازه با یه بحث داغ ادبی یا خونوادگی یا بالاخره هر موضوعی که مورد علاقه دوتاییمون باشه که معمولا از دو سه ساعت هم تجاوز می کنه یا با بیرون رفتن از خونه و قدم زدن و خوردن پیتزا یا کافه گلاسه که حا لا پیش خودمون بمونه همیشه به خرج داداشی بوده دوباره رابطمون سر جای اولش بر می گرده

به نظر من همونقدر که رابطه بین بچه ها با مامان وباباویا رابطه بین یه زن وشوهر مهمه به همون اندازه رابطه بین یه خواهر و برادر هم مهمه

برای من سئوال که چرا در اینمورد نه کتابی نوشته شده و نه بحث روانشناسی شده

به هر حال یکی از هزاران نکته ای که من از داداشی یاد گرفتم اینه که اتصال حلقه های ارتباطی و گرمی و نزدیکی روابط ودر نتیجه خاطره انگیز شدن رابطه ها خود به خود به وجود نمی یاد بلکه تمام این موارد نتیجه عملکرد ماست واین خود ما هستیم که می تونیم خالق روابط دلچسب و به یادموندنی بشیم


نظرات شما ()

فهرست


5875 :کل بازدید
0 :بازدید امروز

موضوعات وبلاگ


حضور و غیاب


یــــاهـو

لوگوی خودمون


زمستان 1383 - دوبلکس

واژه یاب


 :جستجو


لوگوی دوستان


لینک دوستان


آوای آشنا


اشتراک


 

آرشیو


زمستان 1383
پاییز 1383

طراح قالب